هدف از این مقاله ارائه یک مدل تحلیلی برای به دست آوردن رفتار پیچشی کامل تیرهای بتن مسلح تقویت شده توسط FRP بر اساس مدل غشاء و فرآیندهای غشایی نرم برای پیچ خوردگی (SMMT) است؛ یک مدل جدید که به تازگی توسط یینگ و Hsu ارائه شده است. در واقع، سهم این مقاله تلاش برای گسترش و تغییر الگوریتم SMMT برای مورد FRP تیرهای تقویت شده است. در عین حال، مدلهای تحلیلی که برای تیرهای FRP تقویت شده RC گسترش طبق نظریه فشردهسازی هستند، نظریه میدان اصلاح فشردهسازی، ومدل نرم خرپا. در میان این مدلها، SMMT میتواند کل منحنی گشتاور پیچشی را با در نظر گرفتن تنش در معادلات تعادل پیشبینی کند. با تشکر از رویکرد تحلیلی ارائه شده، ممکن است برای پیش بینی رفتار کل پیچشی (مراحل قبل از ترک خوردگی و پس از ترک خوردگی) از FRP تیرهای بتن مسلح تقویت شده باشد.
اعتبار SMMTبرای 81 آزمون تجربی بر روی تیرهای بتن مسلح با میلههای فولادی و رکاب در نتایج قابل قبول نشان میدهد. در مطالعه حاضر، این روش توسعه یافته است و درستی تغییر یافتهی این منظور شامل نفوذ مواد FRP بر رفتار پیچشی به عنوان تقویت کننده خارجی است.
پژوهشهای عملی هر چند ناچیز باشد، قابل توجه است. که اگر چیزی بر دانستنیها نیافزاید، کم ننموده و اگر برای پیشرفت دانش راه تازهای باز ننماید، مسدود هم نمیکند. آنها که با بضاعت مختصر علمی قدم اول را برمیدارند، بالطبع در پی قدم دوم بوده و به دنبال اندوخته بهتری میروند.
اگر به بخش ترکیبات آرسنیکی این پروژه تحقیقاتی، اجمالی شود. اهمیت این ماده در دانش دامپزشکی محرز میگردد.
با علم به اینکه داروهای آرسنیکی قسمت عمدهای از داروها را تشکیل داده و صنعت داروسازی هر روز ترکیبات گوناگونی را از این دارو به بازار میفرستد، مطالعه و بررسی آن خصوصاً از نظر سم شناسی شایان توجه میباشد.
از سالها قبل مسأله اعتیاد بوسیله این دارو مورد دقت علماء فن بوده و عدهای برای چالاکی و تقویت از آن استفاده میکردند. حتی در روم قدیم، بخصوص زنها برای طراوت و وجاهت ظاهری متوسل به این دارو میشدند.
و یا برای انبساط و نشاط سگهای پرقیمت شکاری و یا پاسبان و یا حیواناتی که میخواستند آنها را فربه و چالاک به مشتری عرضه نمایند، بدون اینکه توجه به خطرات و زهرآگینی آن داشته باشند از این دارو استفاده میکردند.
در رابطه با زهرآگینی آرسنیک، زنها و ندیمههای سابق گرداننده اصلی این کشمکش بوده و حتی اطلاعات سم شناسی آنان بیش از گیاهشناسان و متخصصین شناسی زمان خود بوده است.
در این تحقیق یک روش ساده و کم هزینه به منظور تعیین مقدار آمانتادین در سرم با استفاده از دستگاه گاز کروماتوگراف طراحی گردید.
در این روش از گاز حامل نیتروژن ، ستون OV17 و دتکتور FID به همراه استاندارد داخلی پسودوافدرین استفاده شد. نمونه ها توسط اسید پرکلریک پروتئین زدایی شده و عمل استخراج توسط اتر انجام گردید که بازیافت روش کامل بود.
در شرایط مذکور پیک آمانتادین ،استاندارد داخلی از یکدیگر و مواد آندوژن به خوبی جدا گردید. ضریب تغییرات درون روزی و بین روزی روش آنالیز در حد قابل قبول بوده و حد آشکارسازی روش 8/0 محاسبه شد.
واژه های کلیدی: آمانتادین ،ساس ،پلاسم
زانو، بزرگترین و پیچیده ترین مفصل در بدن است، از مفصل های لولایی است. این ساختمان دو مفصلی بوده و از مفصل تیبیوفمورال و پاتلوفمورال تشکیل شده است و بدین خاطر تحت عنوان مجموعه زانو مورد مطالعه قرار گرفته اند.
مجموعه زانو با فلکسیون و اکستانسیون، موجب کوتاه و طویل شدن عملکردی اندام تحتانی می شود. این مجموعه در حین حال که امکان حرکت و طویل و کوتاه شدن اندام را فراهم می آورد، باید وزن بدن را تحمل کرده و در حین فعالیتهای استاتیک و دینامیک از ثبات کافی برخوردار باشد. در این مفصل به اندازهای حرکت اهمیت دارد، ثبات نیز مهم است و ساختمان پیچیده این مفصل باعث شده است که هر دو ویژگی در حد بسیار ایده آل فراهم شوند.
مفصل زانو در معرض نیروهای مختلفی قرار دارد، به طوری که این نیروها به لیگامانها و بافت نرم اطراف آن وارد می شوند. وقتی نیروهای خارجی وارده به مفصل زانویی که تحمل وزن می کند، بیشتر از نیروهای مقاومت بافتهای اطراف زانو شود، مفصل زانو در معرض آسیب دیدگی قرار می گیرد، معمولاً به دنبال آسیب دیدگیهای زانو، تجویز وسایل کمکی بخش مهمی از برنامه توانبخشی به حساب می آید.
تعویض مفصل هیپ که از این به بعد بطور خلاصه THA خوانده می شود شایع ترین عمل جراحی کانستراکتیو در هیپ بوده و هدف از آن در وحله اول کاهش درد و سپس اعاده فانکشن هیپ و در نتیجه بیمار می باشد. از دهه 1960 که سر جان چارنلی این تکنیک را ابداع نمود با توجه به نتایج درخشان یک دهه THA در دهههای بعد هدف اصلی بر کاهش عوارض دراز مدت این جراحی و از جمله Loosening و استئولیز قرار داده شد. تکنیک های جدید و از جمله ایجاد پروتزهای بدون سیمان، تغییرات جنس اجزاء مختلف، پروتزهای بای پولار و بالاخره تغییرات در شکل اجزاء خصوصاً جزء فمورال همگی در جهت یافتن جزئی با حداکثر طول عمر پروتز ایجاد شده اند.
در طراحی جزء فمورال تقریباً می توان دو مکتب اصلی را در ساخت آن شناسایی کرد. گروهی که با ایجاد تغییراتی در شکل جزء و از جمله تعبیه یقه، ایجاد شکاف و سطوح خشن و غیره تولید فیکساسیون بسیار با ثبات بلافاصله بعد از تعبیه و جلوگیری از هر گونه تغییر در محل پروتز می نمایند و گروه دوم که معتقدند با طراحی جزئی که قادر به نشست (Subsidence) باشد حتی در صورت Loose شدن جزء امکان ایجاد ثبات مجدد خود بخود وجود دارد.
در این مکتب نیاز به یقه احساس نمی شود و سطح پروتز باید صیقلی باشد و مخروطی شدن پروتز به سمت دیستال به مکانیسم فوق کمک می کند.